راهکارهایی برای والدین کودکان مبتلا به اُتیسم
سهیلا صابری/ روانشناس و کارشناس ارشد آموزش کودکان اُتیسم
ضعف در مهارتهای ارتباطی یکی از مشکلات اصلی کودکان مبتلا به اختلال اُتیسم است. روشهای متنوعی برای تقویت این مهارتها وجود دارد که عموماً توسط گفتاردرمانگرها برنامهریزی و اجرا میشود. یکی از این شیوهها درگیر کردن خانواده در پروسه آموزش مهارتهای ارتباطی و استفاده از موقعیتهای روزمره زندگی برای بهبود این تواناییها و سایر مهارتهای رشدی کودک است.
وقتی والدین با شیوههای خاصی که مبتنی بر انگیزهدهی، تشویق و حمایت است با فرزند خود ارتباط برقرار میکنند، میتوانند در رشد اجتماعی و توسعه ارتباطات فرزندشان تأثیر بسزایی داشته باشند. پدر و مادر میتوانند با استراتژیهایی ساده و برگرفته از فعالیتهای روزانه به فرزندانشان کمک کنند که بتوانند با دیگران ارتباط معناداری برقرار کنند و کمتر منزوی و تنها باشند. استفاده بیشتر والدین از کلمات درکارهای روزمره میتواند در بهبود مهارتهای اجتماعی و توانایی درگیر شدن در تعاملات (شروع کردن و خاتمه دادن یک ارتباط) و بهبود مهارتهای درک زبانی مؤثر باشد. در کارهای روزمره، آنچه را انجام میدهید بیان و تکرار کنید. این کار فرصتهایی را برای آموزش فرزندتان فراهم میکند. چون همواره با فرزندتان در تعامل هستید، در حین انجام کارهای روزمره راههای جدیدی را برای برقراری ارتباط با کودکتان یاد میگیرید.
در ادامه با شما در مورد استراتژیهایی صحبت میکنیم کهFern Sussman برای والدین کودکان مبتلا به اُتیسم تدوین کرده است. با استفاده از این استراتژیها میتوان کارهای روزمره را به فرصتهایی برای یادگیری مهارتهای رشدی، علیالخصوص مهارتهای ارتباطی، تبدیل کرد.
مقدار بسیار زیادی از مفاهیم قابل یادگیری میتواند در فعالیتهای روزمره کودکان گنجانده شود. مثل حمام رفتن، غذا خوردن، تعویض پوشک و ماشینسواری؛ فعالیتهایی که والدین هر روز آنها را با کودکشان انجام میدهند. این کارهای روزانه بسیار مهم هستند، چرا که فرصتهایی به وجود میآورند که در آن یادگیری مکرر بهطور طبیعی، لذتبخش و درعینحال ساختاریافته صورت میگیرد.
کودکان در کارهای روزانه چه چیزهایی یاد میگیرند؟
به تمام چیزهایی که خانوادهها در روز با کودکشان انجام میدهند فکر کنید. آنها به کودکشان لباس میپوشانند، غذا میدهند، آنها را به حمام میبرند و کمک میکنند تا دندانهایشان را مسواک بزنند. همه این کارها، روزانه در حال انجام است. این همان چیزی است که باعث شکلگیری جهان کودک میشود. مواردی از این دست:
*بعد از بیدار شدن لباس میپوشند، مسواک میزنند و صبحانه میخورند.
*واژههایی که اطرافیان در ارتباط با کارهای روزمره بهکار میبرند.
* چگونه به تلاش فرد دیگر برای شروع ارتباط با آنان پاسخ دهند.
*چگونه با دیگران بهعنوان یک شریک مکالمهای در یک مکالمه شرکت کنند.
*یادگیری نقشهای اجتماعی حین مشارکت فعال.
کودک را تشویق کنید تا در نقشهای فعال مشارکت کند
در ابتدا خانوادهها خودشان قسمت بیشتر فعالیت را انجام میدهند؛ مثل کشیدن تیشرت از روی سر کودک یا قرار دادن خمیردندان بر روی مسواک و مسواک زدن دندانهای کودکان.
با توجه به اینکه فرزند در طول روز با پدر و مادرش روبرو میشود، اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکند و نقش او تغییر میکند. بهتدریج بیشتر صحبت میکند و کارهای بیشتری انجام میدهد. مثلاً ممکن است خودش یکی از امور روزمره را شروع یا حتی تمام کند. هر چه مشارکت فعال کودک بیشتر شود، مستقلتر میشود و عزت نفس او بالاتر میرود.
همیشه آسانترین راه بهترین راه نیست
غالباً برای خانوادهها آسانتر و سریعتر است که در امور روزمره کودکشان را هدایت کنند؛ مثلاً قبل از اینکه کودک درخواستی داشته باشد به او آبمیوه میدهند. شیر آب را باز میکنند یا شلوارش را پایین میکشند. این نوع کارها سبب میشود کودک یاد نگیرد چقدر میتواند در دنیای اطرافش مؤثر باشد. این در حالی است که اگر خانوادهها صبر کنند تا کودکشان آغازگر باشد، مثلاً بگذارند که خودش شیر آب را باز کند یا خمیردندان روی مسواکش بریزد، کودک درمییابد که نقشش بهعنوان یک آغازگر چیست. اینکه تجربه بسیار مؤثر به کودک کمک میکند تا نقش یک فرد دیگر و حتی دیدگاه او را دریابد، موضوعی است که در یک تعامل اجتماعی ۲ طرفه نقش حائز اهمیتی دارد.
با پاسخ بهمحض بروز رفتار (مثلاً گرفتن آبمیوه بعد از اینکه آن را نشان دهد) کودک یاد میگیرد که این یک راه مؤثر برای درخواست کردن است. همچنین اگر خانواده این رفتار کودک را فراموش کند یا آن را نادیده بگیرد، کودک راههای دیگری را برای رسیدن به خواستهاش برمیگزیند. شاید گریه کند یا تلاش کند که از کابینت بالا رود تا خودش را به آبمیوه برساند. برای یادگیری رفتارهای مورد قبول اجتماعی، کودک باید تجربیات موفق و مکرری در مشارکت فعال در فعالیتهای اجتماعی ساختار یافته داشته باشند.
یادگیری معنی لغات
زمانی که والد یک لیوان را از قفسه برمیدارد، درون آن آبمیوه میریزد و آن را نزد کودکش میبرد، هر ۲ (کودک و والد) به یکچیز مشترک توجه میکنند. اگر والد بگوید «بفرمایید، این آبمیوه شماست» به کودکش اجازه میدهد که این کلمه (آبمیوه) را به مایع موجود در یک لیوان ربط دهد. با این حال، در این مورد، کودک نمیداند که کلمه «آبمیوه» اشاره به مایع داخل لیوان دارد یا خود لیوان. برای آموزش معنی یک لغت خاص، کودک نیاز خواهد داشت تا تجربیات بیشتری از شنیدن لغت «آبمیوه» دریافت کند. هر چه تعداد دفعاتی که آبمیوه را مینوشد در حالی که لغتش را میشنود، بیشتر شود، معنی آن روشنتر خواهد شد. کلید درک کودک انگیزه او برای آموختن است و این درک در موقعیتی که کودک در آن مشارکت فعال دارد افزایش مییابد.
روتینها را به فرصتهایی برای یادگیری تبدیل کنید
برای نوعی از یادگیری که در بالا شرح داده شد، شرایط ویژهای باید در تعامل بین کودک و مراقبش وجود داشته باشد. راهنماییهای زیر میتوانند برای ایجاد فرصتهایی در جهت مشارکت کودک و افزایش یادگیری او در خلال امور روزمره مفید واقع شوند:
کارهای روزمره متداول را به مراحل کوچک و ثابت تقسیم کنید تا در خصوص آن به درک مشترکی برسید. توجه داشته باشید که شما در هر مرحله از کارهای روزمره فعالیتهای یکسانی انجام میدهید و کلمات ثابتی را بیان میکنید و این امر به کودک کمک میکند تا به آنچه باید رخ دهد آشنا شود.
منعطف باشید. کودکان خردسال زمانی بهتر میآموزند که شما از آنها تبعیت کنید. وقتیکه کودک در حال پوشیدن لباس خوابش است و میخواهد در تختش غلت بزند، بهجای تلاش برای متوقف کردن این رفتارش، از آن بهره ببرید. مثلاً بگویید: «اول لباس خوابت را بپوش، بعد از آن میتوانی در تخت غلت بزنی.»
اگر کودک بداند که پس از انجام هر گام از امور روزمره یک جایزه وجود دارد، احتمالش بیشتر میشود که آن را به انجام برساند. البته این را هم فراموش نکنید که در غلت خوردن روی تخت هم میتوان بهاندازه پوشیدن لباس خواب مفاهیم یادگیری قرار داد.
برای هر چیزی که کودک به آن توجه نشان میدهد در همان لحظه یک کلمه عنوان کنید
مطالعات نشان میدهد که مهمترین جنبه برای اینکه کودک معنی لغتی را یاد بگیرد این است که معنی لغت را در زمان خودش بیاموزد. مثلاً اگر کودک به پیتزا نگاه کند و یک فرد بزرگسال بگوید: «بگذار لیوانت را بدهم» آنچه او میگوید به کودک کمک نمیکند تا معنی کلمه «پیتزا» را یاد بگیرد. کلمهای که در آن لحظه بیشترین علاقه و توجه را نسبت به آن نشان میدهد، پیتزا است.
خلاق باشید
کارهای روزمره همه آن کارهایی است که خانواده و کودک با یکدیگر بهطور منظم انجام میدهند؛ از گلکاری یا آبیاری گلها گزفته تا تعویض باندپیچی و غذا دادن به گربه یا پختن شیرینی.
بهترین فرصتهای یادگیری آن زمانی ایجاد میشود که ارتباط بسیار تعاملی و جذاب باشد.